باز

مرداد ۱۰م، ۱۳۹۱ (9 ساعت پیش) | شاعر: .........

نامه ی عاشقانه ای نوشته ام برای تو

باز هوا گرفته و کرده دلم هوای تو

باز کنار پنجره به راه تو زل زده ام

تا که بیایی و کنم من دل خود فدای تو

سبز شده پیچک تو آب دهم یاد تو را

باز مرور میکنم تمام ماجرای تو

قصه ی من قصه ی تو مثل تمام قصه هاست

باز تو نیستی ولی نیست کسی به جای تو

وقت غروب گشته و باز که تو نیامدی

قطره ی اشک با اذان، فغان ز این وفای تو

بس که الهه اشک ریخت نور ز دیده اش پرید

نور دو چشم من شده فرش به زیر پای تو

 

این شعر در تاریخ سه شنبه, مرداد ۱۰م، ۱۳۹۱ (9 ساعت پیش) ساعت ۴:۳۸ قبل از ظهر (9 ساعت پیش) در دسته غزل ارسال شده است. شما می توانید دیدگاهتان را بنویسید.