هزینه برای توهین به خودمان

http://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gifhttp://www.iranvij.ir/upload/images_bahman/01393463751002895251.gif

طبق آمار بانک جهاني در سال 2008 درآمد کشور عربستان

 از توريسم يا به زبان ساده خانه کعبه معادل

 مبلغ 29.865.000.000 دلار

 يا قريب سي ميليارد دلار بوده است .

زائرين ايراني که به صورت تمتع و يا عمره در همان سال

 به مکه رفته اند 1.937.000 نفر بوده اند که مجموعا

 مبلغ 4.879.000.000 دلار

 يا به عبارتي قريب به مبلغ پنج ميليارد دلار درآمد

 تقديم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و

 در ميان تمام کشورهاي اسلامي مقام اول را به خود اختصاص داده اند . 

نظر به اينکه هواپيمائي جمهوري اسلامي قدرت جابجائي

 اين همه زائر را نداشته است شرکت هواپيمائي عربستان

 قريب به 54 درصد از زائران ايراني را به خود اختصاص داده است .

طبق گزارش مقامات ديپلماتيک ايران در سال 2008 
ماموران

 کشور عربستان بدترين و توهين آميز ترين رفتار را

 با زوار ايراني داشته اند و ايران از لحاظ توهين ماموران عربستان

 مقام اول را به خود اختصاص داده است . 

علماي عربستان در همان سال فتوایی صادر کرده اند که

 ايرانيان شيعه کافر هستند .

طبق يک گزارش ديپلماتيک ديگر زائران ايراني ناخواسته ترين و

 منفورترين خارجي ها در عربستان محسوب مي شده اند .


با يک حساب سرانگشتي به وسيله 
پولي که ايرانيان

 سالانه به عربستان تقديم مي کنند مي توان

 تعداد 170.000 مسکن روستائي احداث کرد .

 

يا مي توان 714.286 فرصت شغلي کشاورزي

 يا 200.000 فرصت شغلي صنعتي براي جوانان ايجاد کرد .

 

يا مي توان 10.000.000.000 متر مربع ساختمان مدرسه و

 ورزشي در کشور ايجاد کرد .

 

يا مي توان با پول حجاج دو سال ، يک پالايشگاه سوپر مدرن

 با ظرفيت 75000 بشکه احداث کرد .

 

يا با پول پنج سال حجاج ، مي توان ايران را

 به صادر کننده بنزين مبدل ساخت و

 ديگر براي واردات بنزين محتاج اعراب نبود .

اما افسوس که با پول حجاج ايراني قمارخانه هاي فرانسه

 توسط شاهزادگان عربستان که انحصار بيزنس حج را

 در اختيار دارند آباد مي شود ... و تا رسيدن ايرانيان مسلمان به مرحله

 فکرکردن در بهينه هزينه کردن پول براي نزديکي به خدا

 راه بسيار درازي در پيش است .

 

دیدن همیشه خوب است

خواه دیدن آن زیبا یی ها باشد

خواه دیدن این زیبایی ها

 

شاید کلاسی که ما در آن درس می خوانیم از این هم

 ویران تر باشد .

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/79258974598735390993.jpg
 


شاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم

 قدم بر داریم از این هم کهنه تر باشد .

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/58478149997097323929.jpg

 

شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد .


http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/41550793072711616405.jpg

 

شاید باری که بر دوشمان است از این هم سنگین تر باشد .

 

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/51080168764569396708.jpg

 


شاید
 صفای کودکیمان را اینجا ، جا گذاشته ایم .

 

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/89592592942168770371.jpg
 


شاید
 خانه آخرتمان از این بدتر است .

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/25477507409636880634.jpg
 


شاید
 مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی

 ماشین هایشان ، زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند .

 

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/93523898916616123931.jpg



شاید
 آنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود .

 
http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/81081007714957647862.jpg
 


و
 شاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد .

 

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/27025378780142989630.jpg



چشمها
 را باید شست

 

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/06159383158379571274.jpg
 

دل خوش از آنيم که حج مي رويم

غافل از آنيم که کج مي رويم

 

کعبه به ديدار خدا مي رويم

او که همينجاست کجا مي رويم

 

حج به خدا جز به دل پاک نيست
شستن غم از دل غمناک نيست

 

دين که به تسبيح و سر و ريش نيست
هرکه علي گفت که درويش نيست

 

صبح به صبح در پي مکر و فريب 
شب همه شب گريه و امن
یجيب

http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/21911534182424431322.jpg

 
 
http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/85820244329555311078.jpg
 
 
http://www.iranvij.ir/upload/images_aban91/67704930319092854163.jpg

 

 

با تشکر از توجه شما

مدیر گلعذاران

این دوست من بود به دنیا

سلام

ای دوست من سلام ای نصر الله

با معرفتی همیشه ، ماشا الله

سی سال از آن زمان گذشته

یک عمر ، به باد رفته اینجا، والله

------------ -

تو رفتی و بال و پر گشودی

دل را ز غبار غم زدودی

من در پس روزگار ماندم

آن کس که برنده شد تو بودی

--------- -

در سال هزار و سیصد و شصت

گشتی ز شراب عشق سرمست

تا آمدم و به خود بجنبم

رخت از دل من یاد تو بربست

-------------- -

سی سال از آن زمان گذشته

زنگار به قلبمان نشسته

ای کاش دوباره باز می گشت

آن دوره ی پر شور و خجسته

----------- -

روزی که تو قصد جبهه کردی

گفتی که تو عازم نبردی

عکسی ز خودت گرفته بودی

جدی و پر از نشانِ مردی

-------------- =

شهید نصرالله پازوکی

بنگر تو به عکس خویش اکنون

عکسی که مرا نموده مجنون

گفتم که به یادگاری اش ده

قبل از سفرت به آتش و خون

--------------=

این عکس برای من عزیز است

زیرا که چنین خاطره خیز است

گفتم که تبرکش کن ای دوست

ناجیِّ من این به رستخیز است

--------------=

گفتم که منور است رویت

من مست شدم ز عطر و بویت

اینبار اگر به جبهه رفتی

یک باره رسی به آرزویت

----------------- =

خدیدی و یک جمله نوشتی

گفتی به من عازم بهشتی

این عکس به یادگار نزدت

شاید که رهاندت ز زشتی

=======-

گفتم به توچون شهید گردی

از عشق و جنون و پایمردی

گویم به همه که ایهاالناس

دارم به دلم غصه و دردی

------------=

این دوست من بود به دنیا

پرواز کنان رفته از اینجا

از جام میِ الست نوشید

مهمان شده در عالم بالا

========-

ما غرق تعلقات هستیم

بار سفر خویش نبستیم

دست از سرما ، عروس دنیا

بردار که ما باده پرستیم

======-

ای دوست که بی  حاشیه رفتی

با نقشه ای  از آتیه رفتی

در حاشیه ها ردیف مائیم

خوش باش که بی قافیه رفتی

---------- -

اکنون تو بیا مرا بیاد آر

اینگونه مرا به خویش مگذار

آلوده  شدم به دار دنیا

گویا که خود آویخته ام دار

-------------=

گه گاه بیا و دستمان گیر

وا بسته شدیم و پایمان گیر

سرگشته شدیم و مات و حیران

در بین زمین و آسمان گیر

--------------------=

انگیزه ی ما ز زنده بودن

زنگار از این خانه زدودن

یا رفتن از این جهان فانی

یا خاطره را پاک نمودن

=========-

قربانت

اکبر

داستان غزلسرا و سیمین ساق

داستان غزلسرا و سیمین ساق

آذر ۹م، ۱۳۹۱ (7 ساعت پیش) | شاعر: اکبر شیرازی
با سلام خدمت تمامی دوستان و شاعران عزیز در سیمین ساق که از جان دوست تر دارمشان ، از آنجا که صحبتهای پراکنده ای در خصوص بعضی مسائل شده بود تصمیم گرفتم کل جریان را بصورت داستانی به شعر برایتان توضیح دهم . از اطاله کلام خودداری می کنم و بقیه صحبتها را به شعر می گویم. از اینکه شعر طولانی است عذر خواهی می کنم ولی به نظرم خالی از لطف نباشد و بخاطر جذابیت یا کنجکاوی تا انتها همراهیش کنید :

سال ۹۰ گذشته و بهار نو آمده بود

کسی به سایتهای من تصادفی سر زده بود

شعر مرا خوانده و یک نظر درآن نوشته بود

مرا به یک محفل شعر ، دعوتم نموده بود

——— -

از سر کنجکاوی و ، کسب خبر هم شده بود

سری زدم به سایتشان چه خوب و صاف و ساده بود

که بازدید پس بدم چرا که از یک طرفم

دعوت او برای من سفارشی رسیده بود

———— -

عضو شدم به باغ گل ، نسترن و اقاقیا

محفل شعر و دوستی ، نه جمع زشت اَشقیا

پیام داده شد به من از سر صدق و باصفا

خوش آمدی اکبر آقا به جمع سیمین ساقیا

———— -

جزء به جزء اگر بگم قصه دراز می شود

سفره ی پر راز دلم ز غصه باز می شود

فقط کمی بگویم و جمع کنم قصیده را

مفید و مختصر شود که چاره ساز می شود

————- -

شعر و غزل سرودم و حرف هم از غزل زدم

تلخی روزگار شد ، دست چو بر عسل زدم (شد به معنی رفت)

شاد و “ملول گشتمی از نفس فرشتگان”

محبت وعشق و صفا طبق طبق بغل زدم

—————- -

اسم ز کس نمی برم چونکه عزیزند همه

از حسد و کبر و تملق بگریزند همه

دوستشان بدارم و امیدوارم که زدل

غبارِ بی توجهی دور بریزند همه

————— -

پس از گذشتِ مدتی برای اشعار خودم

شاهد یک محبتی ز سوی یک یار شدم

ضمن جوابهای خود به جمع خویش خواندمش

صاحب یک همدل و انگیزه به یکبار شدم

————- -

شکوفه کرد طبع من گل چو بیامد به چمن

بداهه های ما دو تا شد برکات انجمن

شعر و مناظرات ما شور پراکند و صفا

به جمع دوستان همه داخل و خارج از وطن

—————– -

بنا به علتی مهم به احترام دوستان

شروع کردم به هَرَس به باغ شعر بوستان

یک سرو سامان بدهم به شعرهای دفترم

جدا کنم زرد و سیاه ، ازین سفید پوستان

————- -

میان کار ظاهراً مدیر سایت خسته شد

روح لطیف و شاعرم به ناگهان شکسته شد

به قول استاد بزرگ سوء تفاهم شده بود

ولی به استناد آن دسترسیم بسته شد

————– -

دفتر شعر من کنون خراب و ناقص شده بود

میان جمع شاعران عجیب و شاخص شده بود

کسی توجهی نکرد به حرف صادقانه ام

دلم تو گویی که دگر ز غصه خالص شده بود

==========-

ز رهبران سایت ، من ، سائلِ تصمیم شدم

ولی به دست دوستان یکسره تحریم شدم

به رغم قول و حرفها زنگ دگر نزد کسی

حذف زدفتر شدم و پاک ز تقویم شدم

=============-

به اعتبار حرفشان به دوستان زنگ زدم

منتظر خبر شدم به آرزو چنگ زدم

به اشتیاق دیدن هم نفسانم شدم و

در دل خود چه سازها خوب و خوش آهنگ زدم

———————-

در شب شعر اصفهان راه مرا نداده اند

به جمع بلبلان مرا به اصفهان نخوانده اند

دوست ز جان دارمشان اگرچه لایق نَبُدَم

سلام من به دلبران بگو بگو رسانده اند؟

——————=

شرم ز روی ماهتان حرف زیاد می زنم

دم ز رفاقت بزنم حرف زِ یاد می زنم

کم نشود ارادتم به تک تک هم نفسان

ببین بیان عشق را چگونه داد می زنم

=========-

در این فضای سایبری حرف ز فرهنگ زدن

به روی زشت جهل ها پنجه زدن چنگ زدن

با مدد شعر و ادب رواج شعر و شاعری

بسی بود قشنگ تر که دشمنان سنگ زدن

—————–=

همین نگاه شد که ما بانیِ این کار شدیم

فکر تولد غزلسرا دات آی آر شدیم

تا که کنیم خدمتی به ساحت شعر و ادب

بدون چشم داشتی ، وارد بازار شدیم

این شعر در تاریخ پنجشنبه, آذر ۹م، ۱۳۹۱ (7 ساعت پیش) ساعت ۸:۳۴ قبل از ظهر (7 ساعت پیش) در دسته ترکیب بند، رباعی ارسال شده است. شما می توانید دیدگاهتان را بنویسید.
 
ادامه نوشته

خدا نزدیکتر هست