آقای شیرازی عزیز- شما دارای طبع شعر ی سرشار از لطافت و ذوق هستید.هنرتان پر بار تر باد.
اکبر شیرازی میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۷ در ۲:۱۱ بعد از ظهر
سلام استاد عزیز شرمنده میکنید من فقط لطافت و زیبائی و این هنر شعر گویی رو دوست دارم و بعضی وقتا هم جسارت میکنم چیزی میگم ولی خودم رو در این حدها نمی بینم ولی واقعا از اشعار زیبایی که به دل می نشینند لذت می برم . و آرزو میکنم منم بتونم به اون سمت پیش برم که دلنشین حرف بزنم و شعر بگم …. امیدوارم شکست نخورم
ایمان فخار میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۷ در ۵:۲۶ بعد از ظهر
لبتان خندان و آفتابتان تابان و خداوند رحمت کند استاد منوچهر احترامی که می فرمودند آنکه می گرید هزار غم دارد وای به حال آنکه می خندد
الهه درخشان میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۷ در ۱۱:۳۳ بعد از ظهر
جناب شیرازی شعر قشنگی بود درود بر شما
صلاح الدین احمد لواسانی میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۱۲ در ۸:۲۳ بعد از ظهر
بابا بزرگ عزیز سیمین ساق آفرین . چند روزی سرمن رو دور دیدی حرف جوانی می زنی.پدرجان شعرت خیلی قشنگبود.تنهاایرادش همین دم ازجوانی زدنت بود پیرمرد…… بابابزرگ چه خبر از غزل غزل مون کو؟
رضا میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۱۴ در ۱۱:۵۴ قبل از ظهر
سلام آقای شیرازی خیلی خوب بود. اما من می ترسم شعرم را طرح کنم نظر شما وسایر دوستان چیست؟
پاسخ دادن
شیرازی میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۱۶ در ۱۱:۳۳ قبل از ظهر
سلام آقا رضای گل آدم نباید از چیزی بترسه ترس آن دارد که منطق ندارد !!! از شوخی گذشته اگه آدم به شخص خاصی توهین نکنه و الفاظ نامناسب بکار نبره چه دلیل داره از انتقاد دیگران نگران باشه ؟ بنویس شعرتو فکر نمیکنم کسی برخورد غیر قابل انتظار بکنه
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 14:35 توسط اکبر شیرازی
|
رازى است درون آستينــــم رمزى است بـرون ز عقل و دينم در زمره عاشقان سر مست بـــى قيــد ز عــــار صلح و كينم در جـرگـه طيــــر آسمـــانم در حـــلقــه نــــمــلــه زمينـــــم در ديده عـــاشقان، چنــانم در مــنظـــــر سالـــكـان، چنينـم دلبـــــــــاخته جـــــمال يارم وارستــــــه ز روضــــــه بــــرينم با غــــــمزه چشم گلعذاران بيــــــزار ز نـــــاز حـــــور عــينـم گــويم به زبـان بىزبـــــــانى در جمــــــع بتــــان نــــــازنينـم امام خمینی (ره)
زیبا بود ….آفرین
ممنونم آقای نکوئیه عزیز
آقای شیرازی عزیز- شما دارای طبع شعر ی سرشار از لطافت و ذوق هستید.هنرتان پر بار تر باد.
سلام استاد عزیز
شرمنده میکنید من فقط لطافت و زیبائی و این هنر شعر گویی رو دوست دارم و بعضی وقتا هم جسارت میکنم چیزی میگم ولی خودم رو در این حدها نمی بینم ولی واقعا از اشعار زیبایی که به دل می نشینند لذت می برم . و آرزو میکنم منم بتونم به اون سمت پیش برم که دلنشین حرف بزنم و شعر بگم …. امیدوارم شکست نخورم
لبتان خندان و آفتابتان تابان
و خداوند رحمت کند استاد منوچهر احترامی که می فرمودند آنکه می گرید هزار غم دارد وای به حال آنکه می خندد
جناب شیرازی شعر قشنگی بود
درود بر شما
بابا بزرگ عزیز سیمین ساق
آفرین .
چند روزی سرمن رو دور دیدی حرف جوانی می زنی.پدرجان شعرت خیلی قشنگبود.تنهاایرادش همین دم ازجوانی زدنت بود
پیرمرد…… بابابزرگ
چه خبر از غزل
غزل مون کو؟
سلام آقای شیرازی
خیلی خوب بود.
اما من می ترسم شعرم را طرح کنم نظر شما وسایر دوستان چیست؟
سلام آقا رضای گل
آدم نباید از چیزی بترسه
ترس آن دارد که منطق ندارد !!!
از شوخی گذشته اگه آدم به شخص خاصی توهین نکنه و الفاظ نامناسب بکار نبره چه دلیل داره از انتقاد دیگران نگران باشه ؟
بنویس شعرتو
فکر نمیکنم کسی برخورد غیر قابل انتظار بکنه