درود بر رفیق شفیقمان شیرازی گلِ گلابِ بید مشک. خًب ، خًب این شد یه حرفی. توپخانۀ سنگین راه می اندازی و نیروی کمکیهم داری.
“بگو با او مرا تنها گذارند” پیر مردی جانم ، بابا بزرگ عزیز، شاعر می فرماید:
میان من و توصلح ناپیداست بیا جلو که اول دعواست
چون سایت آدمک ندارد ناچارا” ( ۱۰ تا آدمک که ازخنده ریسه رفتندو خود رابه زمین و زمان میمالند. ازخنده و خوشی) منتظر باش برادرخمسه خمسه درراه است ارادتمند لواسانی
اکبر شیرازی میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۵ در ۷:۲۲ بعد از ظهر
سلام ممنونم حاج احمد ولی خمسه خمسه که هیچی عشره عشره هم بیاد من پیرمرد نیستم خودتون هستید !!!
رضا فلاح میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۵ در ۱۰:۲۸ قبل از ظهر
سلام دوست عزیز من جناب اکبر آقای شیرازی
داداش بالا بری پایین بیای پیرمردی و باعث افتخاری .. دوست دارم سبد سبد بابا بزرگ ( غزل)..
طرف باور نداره پیرمرده به ما میگه خزونت زرده زرده برو بابا بزرگ خوش قریحه تو شعرات مارو هم جوون کرده
اکبر شیرازی میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۵ در ۷:۲۱ بعد از ظهر
آقارضا ممنونم ولی صدبار هم بگید من پیرمرد نیستم
پاسخ دادن
ایمان فخار میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۶ در ۴:۳۷ بعد از ظهر
سلام خدا غزل کوچک را برای پدر بزرگ نازنینش حفظ و سلامت بدارد ولی هستی برادر جان یعنی هستیم و امیدوارم صد سالی در این دوران پیرمردی عمر با عزت داشته باشید
پاسخ دادن
الهه درخشان میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۶ در ۵:۰۷ بعد از ظهر
جناب شیرازی پیری به دل هست که شما هم خدا را شکر بسیار جوانید
پاسخ دادن
شیرازی میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۰۷ در ۵:۲۳ قبل از ظهر (ویرایش)
ممنون خانم درخشان عزیز امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
پاسخ دادن
روژان میگه:
۱۳۹۱/۰۲/۲۸ در ۸:۱۰ بعد از ظهر (ویرایش)
بابا بزرگ شاعر …
+ نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 0:51 توسط اکبر شیرازی
|
رازى است درون آستينــــم رمزى است بـرون ز عقل و دينم در زمره عاشقان سر مست بـــى قيــد ز عــــار صلح و كينم در جـرگـه طيــــر آسمـــانم در حـــلقــه نــــمــلــه زمينـــــم در ديده عـــاشقان، چنــانم در مــنظـــــر سالـــكـان، چنينـم دلبـــــــــاخته جـــــمال يارم وارستــــــه ز روضــــــه بــــرينم با غــــــمزه چشم گلعذاران بيــــــزار ز نـــــاز حـــــور عــينـم گــويم به زبـان بىزبـــــــانى در جمــــــع بتــــان نــــــازنينـم امام خمینی (ره)
درود بر رفیق شفیقمان شیرازی گلِ گلابِ بید مشک.
خًب ، خًب این شد یه حرفی. توپخانۀ سنگین راه می اندازی و نیروی کمکیهم داری.
“بگو با او مرا تنها گذارند”
پیر مردی جانم ، بابا بزرگ عزیز،
شاعر می فرماید:
میان من و توصلح ناپیداست
بیا جلو که اول دعواست
چون سایت آدمک ندارد
ناچارا” ( ۱۰ تا آدمک که ازخنده ریسه رفتندو خود رابه زمین و زمان میمالند. ازخنده و خوشی)
منتظر باش برادرخمسه خمسه درراه است
ارادتمند
لواسانی
سلام ممنونم حاج احمد
ولی خمسه خمسه که هیچی عشره عشره هم بیاد من پیرمرد نیستم خودتون هستید !!!
سلام دوست عزیز من جناب اکبر آقای شیرازی
داداش بالا بری پایین بیای پیرمردی و باعث افتخاری .. دوست دارم سبد سبد بابا بزرگ ( غزل)..
طرف باور نداره پیرمرده
به ما میگه خزونت زرده زرده
برو بابا بزرگ خوش قریحه
تو شعرات مارو هم جوون کرده
آقارضا ممنونم
ولی صدبار هم بگید من پیرمرد نیستم
سلام خدا غزل کوچک را برای پدر بزرگ نازنینش حفظ و سلامت بدارد
ولی هستی برادر جان
یعنی هستیم
و امیدوارم صد سالی در این دوران پیرمردی عمر با عزت داشته باشید
جناب شیرازی پیری به دل هست که شما هم خدا را شکر بسیار جوانید
ممنون خانم درخشان عزیز
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
بابا بزرگ شاعر …