۱۰ دیدگاه برای “در باره نوه ام غزل – ۱”

  1. سمن نورخلج می‌گه:

    چقدر خوبه آدم پدربزرگی داشته باشه که براش شعر بگه : )
    زیبا بود.

  2. اکبر شیرازی اکبر شیرازی می‌گه:

    • قربانت ممنون
      من هنوز به سن پدربزرگی نرسیدما :*

  3. رضا فلاح می‌گه:

    حاشا نکن برادر .. سن که مهم نیست .. پدربزرگی دیگه …خداوند کریم هم نوه ی عزیزتان را .. هم پدر و مادرش گرا میش را و هم شما برادر مهربانم را در سایه و پناه خویش محفوظ بدارد .. انشاالله..

    شعر زیبایی بود..

  4. اکبر شیرازی اکبر شیرازی می‌گه:

    • ممنون از لطفت ولی کلمه پدربزرگ احساس پیری میاره من “بابایی” هستم برای غزل پسرم هم باباشه

  5. صلاح الدین احمد لواسانی صلاح الدین احمد لواسانی می‌گه:

    درود بر عزیزجان ، شیرازی گرامی

    بابا بزرگ شدی رفت برادر به قول رضا خان فلاح حاشا اثری ندارد.

    اما بابا بزرگ گرامی دو تا شعرت رو برای غزل عزیز خواندم.
    هم زیبا بود و هم از نظر ساختاری صحیح .
    اما برای این نوع مضمون کمی سنگین است. اساسا” این سبک شعر برای این نوع مفاهیم. مناسب نیست.
    تولد نوعی فضای شیرین کودکانه را می طلبد با کلمات و اشارات ساده و لطیف و فانتزی .

    به این شعر توجه کنید.

    پدر بزرگ

    با صورتی مهربون
    نشسته روی ایوون

    از گل یاس و پونه
    پدر بزرگ میخونه

    می گه برای زری
    قصه دیو و پری

    قصه سنجاب و ماه
    قورباغه توی چاه

    حرفاش همیشه حرفه
    موهاش برنگ برفه

    دوستش دارم فراوون
    با اون لبای خندون

    در حقیقت ترانه بهترین سبک برای سرودن چنین موضوعاتیاست.
    دعوت می کنم. اشعار کودکانه من را در همین سایت ملاحضه کنید.
    البته بهترین نمونه نیست. اما می تواند راهنمایی ابتدایی باشد.

    سایه ات بر سر خانواده به خصوص نوۀ شیرینت مستدام.

  6. اکبر شیرازی اکبر شیرازی می‌گه: ۱۳۹۱/۰۱/۱۹ در ۵:۱۵ بعد از ظهر ممنون از راهنمائیاتون امیدوارم استعداد یادگیری داشته باشم شما که به زور دارید پیرم میکنید بخدا موهای سرم سیاهه هنوز

  7. صلاح الدین احمد لواسانی صلاح الدین احمد لواسانی می‌گه: ۱۳۹۱/۰۱/۲۰ در ۶:۳۶ قبل از ظهر                 درود بر بابا بزرگ و عزیز راستش من بهت حسودیم میشه . چون آرزویداشتن نوه را دارم. اما این پسرای ما تن به ازدواج نمی دن.نمی دونمچهجوری باید سرشونرو توخمره کنم.
    اما بعد. براتون (بابا بزرگ و غزل ) کتاب رویاهای کودکانه ام را ارسال نمودم.
    امیدآنکه خوشتون بیاد

  8. اکبر شیرازی اکبر شیرازی می‌گه:۱۳۹۱/۰۱/۲۰ در ۹:۲۸ قبل از ظهر  به نظرم بایکی از هم سنهای خودشون رو توی نزدیکانت صحبت کن که بدون اینکه فبفهمن شما گفتی باهاشون صحبت کنن و بهشون دخترای آشنا و فامیل و اینا رو پیشنهاد بدن همینجوری فکرشون که مشغول بشه خودشون میان سراغتون .. پسرای من خودشون انتخاب کردن اومد گفتن ماهم رفتیم براشون اقدام کردیم . امیدوارم به زودی یا دعوتمون کنی با اقلا عکس جشن و کیک و ایناشو بذاری !!!!
    از اینکه کتاب برام فرستادی بینهایت ممنونم و افتخار میکنم که قابل دونستی شاد باشی و سربلند

  9. داوود نکویی می‌گه:  ۱۳۹۱/۰۱/۱۹ در ۶:۰۳ بعد از ظهر          زیبا بود …..خدا حفظش کنه…..

  10. اکبر شیرازی اکبر شیرازی می‌گه:

    • ممنون خدا شما رو هم حفظ کنه و هم سلامت و شاد نگه داره